معجزهی هنری فورد
در اوایل دههی ۱۹۰۰، هنری فورد نیاز به استخدام کارگران در کارخانهی خودروسازی در حال انفجارش داشت. بنابراین، او راهی منحصر به فرد برای جذب کارکنان خود در پیش گرفت: با ارائهی یک روز کاری هشتساعته به آنها.
ممکن است امروز پیشنهاد خلاقانهی فورد برای کار از ساعت ۹ تا ۵ در یک کارخانهی خودروسازی برای ما چندان جذاب نباشد، اما منطق او در آن زمان کاملاً ابتکاری بود.
صد و بیست سال پیش، اکثر کارگران به شیفتهای طاقتفرسای ۱۲ ساعته یا بیشتر عادت داشتند. فقط هشت ساعت کار در کارخانهی «هنری فورد» احتمالاً برای آنها ظاهری شبیه به تعطیلات داشت – تعطیلاتی که به لطف کارگران هوشیارتر، بهرهوری و تولید را نیز افزایش داد.
۱۲۰ سال یا همین حدود جلوتر بیایید، میبینید که کار کردن از ۹ تا ۵ (یا مدلهای مشابه دیگر آن) به یک قاعده تبدیل شده است. اما فقط به این دلیل که یک برنامهی کاری ۹ تا ۵ برنامهای استاندارد است، به این معنی نیست که تضمینی برای کارآیی، بهرهوری یا شادی کارکنان وجود دارد.
در چند دههی گذشته، با وجود پیشرفت تکنولوژی، ساعتهای کار ثابت مانده است – و بهطور بالقوه با هزینهای برای کارگران و شرکتهای آنها همراه بوده است. زمان آن فرا رسیده است که انتظارات از برنامهی کاری را دوباره مرور کنید و در کنار آن از مزایای استقلال کاری هم بهرهمند شوید.
در اینجا به چهار دلیل میپردازیم که چرا روتین کار کارمندی از ساعت ۹ تا ۵ برای امرار معاش ایدهآل نیست.
۱- انسانها ماشین نیستند
در زمان فورد، کلید موفقیت هر کارخانه یا شرکتی، حداکثر خروجی بود. هرچه تعداد اتومبیلهای بیشتری در یک شیفت میساختید ، موفقتر بودید – و کارگران خط مونتاژ تنها یک چرخدنده در میان چرخهی تولید بودند.
اما اکنون، اکثر ما دیگر «فورد مدل T» را در کارخانهها مونتاژ نمیکنیم. و دیگر هیچ فرمول جادویی برای تضمین حداکثر خروجی یا اثربخشی وجود ندارد.
«رایان کارسون»، مدیرعامل شرکت «تریهاوس» (Treehouse) می گوید: «این ایده که کارکنان شبیه ماشین هستند – اگر آنها هشت ساعت وقت بگذارند، آنگاه شما n دلار دریافت میکنید – عقیدهای پوچ است.»
انسان ماشین نیست. این بدان معناست که ریتم زندگی و مهارتهای مورد نیاز تمام افراد با برنامهی کاری سنتی ۹ تا ۵ مطابقت ندارد. بله، کار روزانهی ۹ تا ۵ ممکن است یک کارمند خاص را برای رسیدن به موفقیت تقویت کند؛ اما یک برنامه سنتی میتواند تواناییهای بسیاری از افراد برای تقویت مهارتهای دیگری مانند خلاقیت، نوآوری یا کار گروهی را هم از بین ببرد.
من خودم اولین نفری خواهم بود که میگویم برای ساعات اداری باید زمان و مکان وجود داشته باشد. در صورت امکان، برای حضور اعضای تیم در شرکت برای همکاری با یکدیگر بسیار اهمیت میدهم (بهعلاوه، برنامهریزی جلسات وقتی همه به طور همزمان در دفتر باشند، بسیار راحتتر است).
ایدهها چه زمانی به سراغ شما میآیند؟
اما من «ساعات اداری» خود را بهعنوان مهمترین بخش کار خود در نظر نمیگیرم. در واقع، برخی از بهترین ایدهها زمانی به ذهن من میرسند که پشت میز کار نیستم. من اغلب هنگام پیادهروی در تعطیلات آخر هفته یا صبح زود در باشگاه، با خودم طوفان فکری میکنم. وقتی این ایدههای غیرمنتظره به سراغم میآیند، برای انجام آنها وقت می گذارم – و این وقت معمولاً بین ساعت ۹ تا ۵ نیست.
با کمی انعطافپذیری، خود کارگران میتوانند تعیین کنند که چه زمانی بهتر کار خود را انجام میدهند، و سپس بر اساس آن برنامهریزی میکنند. به همین دلیل است که برخی از مدیران به کارکنان خود اجازه میدهند روتین کاری خود را از بین چهار روز ۱۰ ساعته یا پنج روز ۸ ساعته انتخاب کنند؛ چرا بسیاری از شرکتها از این روش پیروی میکنند؟ هدف این است که از خشکی کار صرفنظر کنیم و به سمت انعطافپذیری و تمام مزایای ناشی از آن برویم.
برای پاسخ به این سؤال که کدام نوع برنامهی کاری برای شما مناسب است تا بتوانید بیشترین بهرهوری را در کار خود داشته باشید، به این فکر کنید که چه زمانی از شبانهروز کار خود را به بهترین شکل انجام میدهید. چه زمانی خلاقتر و هوشیارتر هستید؟ چه زمانی بیشترین انگیزه را در خود احساس میکنید؟
ممکن است صبح زود مولدتر و خلاقتر باشید. اگر چنین است، پس در آن ساعات کار کنید. در طرف مقابل، اگر ساعتهای دیرهنگام شب بهترین ایدهها را به ذهن شما تزریق میکند، چند ساعت قبل از خواب را به کار اختصاص دهید.
۲- انعطافپذیری بهرهوری را افزایش میدهد
انعطافپذیری در کار فقط یک گزینهی اضافی خوب در پکیج مزایا یا یک جنبهی مثبت فرهنگ محیط کار نیست. در حقیقت، من به این باور رسیدهام که برای موفقیت کارکنان و شرکتها، انعطافپذیری امری ضروری است.
به زمانهایی فکر کنید که در زندگی خود – خواه با تصمیم خودتان یا مدیرتان – به یک برنامهی کاری خشک و قابل پیشبینی پایبند بودهاید. سپس، زمانی را در نظر بگیرید که فقط برای برآورده کردن انتظارات سرپرست متوقعتان بیشتر از آنچه میخواستید کار میکردید.
در آن دوران از زندگی، چهقدر خوشحال بودید؟ و صادقانه بگویید، واقعاً چهقدر در کار خود خوب عمل کردهاید؟ آیا هر روز از حضور سر کار لذت میبردید، یا از «ساعت زدن» میترسیدید؟
اگر قبلاً دچار فرسودگی شغلی شده باشید (یا اگر در حال حاضر در وسط آن هستید)، احتمالاً خوشحال خواهید شد که بشنوید کار زیاد و بیش از حد فقط برای شما بد نیست؛ بلکه بر نتیجهی مد نظر کارفرمای شما هم تأثیر مخرب میگذارد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد هرچه ساعت کار بیشتری داشته باشید، بهرهوری کمتری خواهید داشت.
از طرف دیگر، این که کارگران شادتر هستند که در واقع بهترین عملکرد را از خود نشان میدهند. درست است: وقتی شما راضی هستید، مغز شما واقعاً بهتر کار میکند.
سپس به این نکته میرسیم که وقتی افراد برای زندگی شخصی – برای سرگرمی، سرمایهگذاری در روابط و داشتن یک خواب خوب شبانه – وقت داشته باشند، کارگران بهتری خواهند بود.
۳- انعطافپذیری تمرکز را افزایش میدهد
یک استدلال دیگر علیه ساعت کار ۹ تا ۵: محدودیتهای برنامهی «کار روزانه»ی سنتی میتواند افراد را از تمرکز بر کاری که در دست دارند باز دارد.
اگر شما فردی هستید که تحت فشار ضربالاجل خوب کار میکند، خیلی خوب میدانید که چهطور مولدترین روزهای کاری شما لزوماً طولانیترین روزهای شما نیستند.
من این احساس را میشناسم. خودم وقتی که ساعتهای زیادی مجبور به کار با رایانهام باشم، تمایل به کار و تمرکزم را از دست میدهم. هرچه از روز میگذرد، کمکم توجه و علاقهام به انجام کار کم میشود.
در هر دو سناریو ممکن است دلیلی روانشناختی وجود داشته باشد. «سندیل مولایناتان» و «الدار شفیر» (Sendhil Mullainathan & Eldar Shafir) در کتاب خود به نام «کمیابی: چرا خیلی کم به معنای خیلی زیاد است؟» چنین استدلال میکنند که داشتن زمان کمتر برای انجام کار، تمرکز را افزایش داده و در نتیجه بهرهوری را بیشتر میکند. پایهی این عقیده بر این ایده استوار است که محدودیتها باعث میشوند که ناچار به سمت داشتن استراتژی برویم، که این خود منجر به کار بهتر (و اغلب، بیشتر) میشود.
یک برنامهی کاری انعطافپذیر، هم برای کارکنان و هم کارفرمایان مزایای زیادی به ارمغان میآورد. اگر خود را محدود به یک روز کاری کوتاهتر (یا انعطافپذیرتر) کنید، انگیزهی بیشتری برای مدیریت خوب زمان خود خواهید داشت؛ به این معنی که وظایف و پروژههای با اولویت بالا در اولویت قرار میگیرند.
۴- کار در خانه حواسپرتیها و توقعات جدیدی را اضافه میکند
زندگی امروز برای بسیاری از ما ناآشنا به نظر میرسد و کار ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. به دلیل همهگیری کووید-۱۹، بسیاری از کارکنان به جای دفتر در خانه کار میکنند – و وادار کردن کارگران دورکار به رعایت همان ساعت کاری ۵ تا ۹ ممکن است منطقی نباشد.
بهطور کلی، با وجود یک محیط و فضای جدید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که افراد با قوانین قدیمی بازی کنند. یک مثال این که، بسیاری از کارکنان ممکن است بخواهند روز کاری را دیر یا زودتر از حد معمول شروع کنند، بدون این که رنج رفت و آمد به محل کار و بازگشت از دفتر را تحمل کنند.
از سوی دیگر، انجام کار در خانه انواع حواسپرتیهای جدید را برای کارکنان ایجاد میکند، از مراقبت از بچهها و حیوانات خانگی گرفته، تا وسوسهی چرت زدن ظهر روی مبل.
این فقط محیط کار نیست که بهدلیل پاندمی کرونا تغییر کرده است، بلکه توانایی کلی کارگران در پاسخگویی به توقعات شغلی خود نیز عوض شده است.
به عنوان مثال، والدینی را در نظر بگیرید که ممکن است همزمان هم مسؤول مراقبت از کودک نوپا یا نظارت بر آموزش از راه دور فرزندانشان باشند، و هم به وظایف شغلی خود رسیدگی کنند. با بروز توقعات جدید در محیط کار، برنامهی سنتی ساعت ۹ تا ۵ دیگر یک انتظار عادلانه یا واقعبینانه نیست.
نکات نهایی
انعطافپذیری، کارگران فرسوده را قادر میسازد تا بر مهمترین چیزهای زندگی خود – رفاه و سلامتی خانوادهی خود – تمرکز کنند تا در ادامه بتوانند بهترین عملکرد خود را در محیط کار نشان بدهند.
ممکن است زمان زیادی لازم باشد تا این فرهنگ به واقعیتهای مدرن بپیوندد – افسانه ها میگویند بیش از یک قرن پیش برای تغییر هنجار، به یک سرمایهدار بزرگ نیاز بود. اما دفتر کهنهی یادداشتهای من میگوید که مزایای خودمختاری در محل کار، ایجاد وضعیت برد-برد برای همه است.
(منبع: https://www.lifehack.org/)
1 دیدگاه